دانلود ریمیکس جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی از آهنگهای قدیمی و خاطره انگیز
گلچینی از ریمیکس های شاد قدیمی و خاطره انگیز
ریمیکس ترانه های قدیمی خاطره انگیز و پر مخاطب
ریمیکس قدیمی از زیباترین آهنگ های قدیمی ایران
ریمیکس شاد قدیمی خدمت شما دوستان
و اما در ادامه شمارو دعوت میکنم یه متن قدیمی بسیار زیبا رو بخونید
متن قدیمی اما بسیار زیبا
معلم گفت: « بنويس سياه »
و پسرك ننوشت!!!
معلم گفت: « هر چه مي داني بنويس »
و پسرك گچ را در دست فشرد.
معلم گفت:« املائ آن را نمي داني؟»
و معلم عصباني بود.
سياه آسان بود
و پسرك چشمانش را به سطل قرمز رنگ كلاس دوخته بود.
معلم سر او داد كشيد
و پسرك نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت
و باز جوابي نداد.معلم به تخته كوبيد
و پسرك نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند
و سكوت كرد.
معلم بار ديگر فرياد زد: « بنويس!
گفتم هر چه مي داني بنويس!»
و پسرك شروع به نوشتن كرد:
« كلاغها سياهند ، پيراهن مادرم هميشه سياه است، جلد دفترچه خاطراتم سياه رنگ است. كيف پدر سياه بود، قاب عكس پدر يك نوار سياه دارد. مادرم هميشه مي گويد :پدرت وقتي مرد موهايش هنوز سياه بود.
چشمهاي من سياه است و شب سياهتر. يكي از ناخن هاي مادر بزرگ سياه شده است
و...
و قفل در خانمان سياه است. »
بعد اندكي ايستاد
رو به تخته سياه و پشت به كلاس
و سكوت آنقدر سياه بود كه پسرك
دوباره گچ را به دست گرفت و نوشت:
« تخته مدرسه هم سياه است و خود نويس من با جوهر سياه مي نويسد. »
گچ را كنار تخته سياه گذاشت و بر گشت.
معلم هنوز سرگرم خواندن كلمات بود.
و پسرك نگاه خود را به بند كفشهاي سياه رنگ خود دوخته بود.
معلم گفت:
« بنشين. »
پسرك به سمت نيمكت خود رفت و آرام نشست.
معلم كلمات درس جديد را روي تخته مي نوشت
و تمام شاگردان با مداد سياه
در دفتر چه مشقشان رو نويسي مي كردند.
اما پسرك مداد قرمزي برداشت
و از آن روز
مشق هايش را
با مداد قرمز نوشت
معلم ديگر هيچگاه او را به نوشتن كلمه سياه مجبور نكرد
و هرگز از مشق نوشتنش با مداد قرمز
ايراد نگرفت.
و پسرك مي دانست
كه
قلب معلم هرگز سياه نيست!
امیدوارم که از متن و ترانه های شاد قدیمی خوشتون اومده باشه
مارو هم دعا کنید دوستان خوبمممممممممممم
:: بازدید از این مطلب : 997
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1